-
تعصب
چهارشنبه 25 مردادماه سال 1385 23:49
- یکی از کلمات جالب و از مصادیق بارز جمله معروف " هر کسی نقش خویشتن بیند در آب " تو زبون مادری ما تعصبه، که هر کی برای اون یه تعریف ویژه و مخصوص به خودش داره. معانی مختلف این کلمه که الان به ذهن من میرسه اینا هستن: 1- تعصب منطقی: یکی از جنبههای مثبت، که باعث ایجاد انگیزه و شروع فعالیت زیاد تو افراد میشه و عامل بوجود...
-
خوشبختی
سهشنبه 10 مردادماه سال 1385 11:22
دیروز این SMS بهم رسید و کلی از خوندنش حال کردم : لحظهها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم، غافل از آنکه لحظهها همان خوشبختی بودند. (دکتر شریعتی)
-
جور دیگر باید دید
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1385 18:17
مٍثل تموم آدمها که فکر میکنن اگه جای کس دیگری بودن چه حس و حالی داشتن، من هم یه مدت کنجکاو بودم که بدونم حس معاونت بودن تو شرکت ما چهجوریه. ده روز پیش یه نامه با این مضمون رو میزم بود: مدیریت محترم عامل- جناب آقای مهندس ..... احتراماً، در مدت ماموریت اینجانب آقای ...... عهده دار مسئولیت این مرکز میباشد. خواهشمند است...
-
لایههای تو در تو
شنبه 24 تیرماه سال 1385 16:36
همونطور که در مطلب قبلی نوشتم تو این مدت دارم فکر میکنم که چرا این پریود روحی ایجاد شده و بر خلاف دفعات قبل زمان اون طولانی شده، البته منظورم اون قسمتی که بظاهر آدمیزاد هیچ مشکلی نداره ولی حال و حوصله انجام هیچ چیز رو هم نداره. یه مسئلهای که به ذهنم رسیده اینه که ما آدمها همه دارای چندین لایه یا پوسته در رفاقتهامون...
-
پریود روحی
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1385 08:09
سه روزه که دچار یه پریود روحی شدید شدم، این هم حالت عجیبیه. تو جمع هستی، ادای خندیدن رو در میاری ولی واقعاً نمیخندی، خودتو مشتاق شنیدن حرفهای طرف مقابل نشون میدی، ولی اصلاً حواست نیست. بدتر از اون میری یه جای دنج و خلوت پیدا میکنی ولی هرچی فکر میکنی نمیفهمی چه مرگته. نه مشکل اقتصادی حادی داری نه درد و مرضی، نه...
-
مردان همیشه ناکام
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1385 18:10
به پیشنهاد یکی از دوستان قرار شد که دلایل توجه ویژه آقایون به خانمها علیرغم متاهل بودنرو تشریح کنم. اول از همه اینو بگم که من نظریهپرداز، جامعهشناس و فیلسوف نیستم و دلایلی که مطرح میکنم کاملاً نظر شخصی و مبتنی بر صحبتهای گروهی در محیطهای دوستانه است. 1-تعالیم مذهبی: یه نکته که تو تموم بحثها و صحبتها وجود داره...
-
وفا داری و اتلاف وقت
شنبه 3 تیرماه سال 1385 17:41
چند روز پیش بعد از تموم شدن یه جلسه رسمی بحث در مورد مردها و میزان وفاداریشون به خانمهاشون مطرح شد. یه چیز خیلی جالب تو تموم صحبتها کاملاً بصورت بدیهی مطرح بود و اون اینه که همه مردای حاضر یا دوست مونث دیگری داشتند یا دوست داشتن که داشته باشن، حتی ارتباط تو حد یه حرف زدن صمیمی و درد دل کردن رو از حقوق مسلم خودشون...
-
مدیریت نوین
جمعه 2 تیرماه سال 1385 00:41
تو تموم کتابها ودورههای مدیریت که من خونده یا رفته بودم، همه بدون استثناء ضرورت حمایت از نیروهای جدید و ایجاد امکان بروز عقاید نو و خلاقیت و پشتیبانی از تغییر نگرش در سازمان را مورد تاکید قرار داده بودند. این مقدمهای بود تا داستان واقعی این طرز فکر تو سیستم ایران رو تعریف کنم: حدود یکسال و نیم پیش یه نیروی فوق...
-
قضاوت
دوشنبه 29 خردادماه سال 1385 10:09
بازی فوتبال این دوره جام جهانی هم معضلی شد علاوه بر بحران هستهای وانرژی حاصل از اون یعنی حق مسلم ما. بیدلیل دلمون رو خوش کرده بودیم که یه بار هم تو دنیا اسم کشور ما بدون خبرهای مربوط به شورای امنیت، حقوق بشر، فلسطین و عراق و افغانستان و تروریست و ..... به گوش جهان برسه. ظاهراً ملت ما براساس یک تصور قهرمانی جام جهانی...
-
پشتکار
یکشنبه 28 خردادماه سال 1385 11:36
چند سالی بود از دست خودم حسابی کلافه وعصبانی بودم. هرکاری رو خیلی خوب و پرانرژی شروع میکردم و بعد از مدت کوتاهی تمومش میکردم. هیچ مدلی هم حوصله و صبر برای رسیدن به هدفی رو نداشتم، نه انگیزه داشتم و نه برای کسی انگیزه ایجاد می کردم، اول سال کلی برنامه ریزی میکردم و تصمیم میگرفتم و بعدش بیخیال، خلاصه شده بودم مثل...
-
تفریح و زباله
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1385 08:26
این تعطیلی یکشنبه هم بهونهای شد برای اینکه تلافی تعطیلات عید رو دربیارم، مسافرت عید با اون شلوغی که بیشتر به یه شکنجه میخورد حالم رو از هر چی مسافرت بهمزده بود که بطور خیلی ناگهانی و بر اساس یه تصمیم غیرمنتظره، یه مسافرت به شمال حال و هوام رو بهتر کرد. حرکت ساعت 8 صبح جمعه و برگشت 8 شب یکشنبه. دو روز استراحت توی یه...
-
غریبی در عین آشنایی
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1385 15:38
دیروز تو محیط کار تجربه جالبی رو داشتم. این چیزی رو که تو زندگی شخصی بهمون یاد دادن که باید به راحتی با خونواده صحبت کنی و اگه با اونا مشکل داری سریع بگی و از جمع شدن وغیر قابل کنترل شدن مسائل جلوگیری کنی رو، تو محیط کار زیاد اجرا نکرده بودم . دیروز یکی از نیروهای واحد را برای اینکه عذرش را بخوام تو دفترم صدا کردم و...
-
هدف گذاری برپایه خواست انسان است- راهی که برای رفتن پیش میگیری
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1385 11:02
آلفرد نوبل بنیانگذار جایزه جهانی صلح پس از درگذشت برادرش ، یک روزنامه خرید تا ببیند درباره وی چه نوشتهاند. اشتباه وحشتناکی رخ دادهبود که آلفرد را سخت شگفتزده کرد. روزنامهنگار، آلفرد نوبل را به جای برادر گرفته و آگهی یادبود درگذشت او را چنین نوشته بود: آلفرد در جوانی موفق به کشف دینامیت گردید و امیدوار بود که در...
-
دلتنگی
جمعه 25 آذرماه سال 1384 18:14
تا حالا شده که ندونید باید چکار کنید و حتی از زندگیتون چی میخواهید؟ هی برید سراغ کتابهای روانشناسی و هی زندگی خودتون را ببرید تو اون قالبها و سعی کنید همیشه نیمه پر لیوان را ببینید و زاویه دیدخودتون را به زندگی عوض کنید و یکی دو روزی حالتون خوب باشه و بعد دوباره همون احساس قبلی با شدت بیشتر سراغتون بیاد؟ بعد چند سال...
-
انگلیسی
چهارشنبه 2 آذرماه سال 1384 23:37
داستان زبان انگلیسی خوندن ما ایرانیها هم حکایت عجیبی است. اول که میریم مدرسه هنوز الفبای فارسی را شروع نکرده یه کتاب عربی هم به ما میدن چون طبق سیاست رسمی آموزشی کشور آموزش زبان عربی از مهد کودک تا دانشگاه ازداشتن نون شب هم واجبتره. برای اینکه باید با زبان مذهب و قرآن آشنا بشیم تا عاقبت بخیرشیم مگه ما مسلمون نیستیم...
-
نصیحت
چهارشنبه 25 آبانماه سال 1384 22:29
اینم نصیحت پسر دایی ما که امسال تازه دانشجو شده و با SMS فرستاده : "GODISNOWHERE" This can be read as "GOD IS NO WHRER" OR "GOD IS NOW HERE". Everything in life depends on how you look at them. Then ( Always Think Positive).
-
یک داستان روسی
جمعه 20 آبانماه سال 1384 17:58
یه روز یه مرد روسی داشته کنار ساحل قدم میزده که یه شیشه دربسته پیدا میکنه. در شیشه را که باز میکنه یه پری ازش خارج میشه، به مرد تعظیم میکنه و کلی تشکر که باعث آزادی من شدی و من کلی کار عقب مونده دارم و باید زود برم اما میتونم یه آرزوی تو رو برآورده کنم. مرد شروع به فکر کردن میکنه، اما یه دفعه پری میگه یادم رفت بهت...
-
زندگی
دوشنبه 16 آبانماه سال 1384 14:29
حکایت زندگی ما ایرانیها هم شده مثل سرانجام و آخرت یزید. مثل اینکه ما زائیده شدیم که نه تنها مشکلات مسلمین جهان بلکه همه مشکلات بشریت را با تموم ابعاد و اندازه حل و فصل کنیم. یه روز تو فکر مردم فلسطین هستیم که خودشون میگن ما داریم صلح میکنیم و ازما دفاع نکنید، ما میگیم خرا حواستون نیست اشتباه میکنید، مردم عراق و...
-
شرع و تکنولوژی
چهارشنبه 11 آبانماه سال 1384 22:42
ظاهراً این ماجرای شروع و تموم شدن ماه رمضان هم برای ما ایرانیها دردسر شده، یه مدت طولانی است که همه تو فکر این هستند که این دو روز را توی این 365 روز سال پیدا کنند بقیه روزها که اهمیتی نداره. اوج این جریان هم دو سال پیش بود که یه سری تو قم ماه را دیدند و نماز خوندند و براشون عید شد و برای ما هم فرداش تو تهرون عید بود،...
-
مهاجرت
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 05:48
بابا تو این مملکت چه خبر شده که همه به فکر فرار به اسم مهاجرت هستند. اونهایی که تحصیلات دانشگاهی دارند فکرمیکنند تو این مملکت دارن تلف میشن، اونهایی که پول دارند فکر میکنند راحت نیستند و تو خارج از ایران راحت میتونند زندگی کنند، اونهایی هم که فقیر بیچاره هستند معتقدند که اونجا راحتترند و حداقل یه زندگی مثل آدم...
-
ایزو
یکشنبه 8 آبانماه سال 1384 06:12
دیروز تو شرکت جلسه صدای مشتری داشتیم، هر دو هفته یه بار باید همه دورهم جمع بشیم و مثلاً به صدای مشتری محصولات تولیدیمون گوش کنیم اولها ما اسم این جلسه را عربده مشتری گذاشته بودیم ، بیچاره مشتری که به لطف مرزبسته کشور وعدم واردات مجبوره قیافه نحس ما و محصولاتمون را تحمل کنه! وجود این جلسه از برکات ایزو داشتن است، این...
-
چت
پنجشنبه 5 آبانماه سال 1384 02:18
امروز بعد از حدود 5 سال که وارد محیطهای چت نشده بودم ، هوس کردم یه دوری اونجا بزنم. ظاهراً حجب و حیا ما ایرانیها که کلی بهش مینازیم تو این محیط کاملاً مشهوده. خیلی راحت همه حرفها را میزنیم هرچی که داریم به همدیگه و اطرافیان طرف مقابل حواله میدیم درواقع جای مزاحم تلفنی که با آیدی کالر تقریبا از بین رفته را به بهترین...
-
مرگ
سهشنبه 3 آبانماه سال 1384 13:17
خبر درگذشت یکی از اقوام نزدیک دوست خانوادگی ما، برای من خیلی غیر منتظره بود. با توجه به جوان بودن این بنده خدا طبق معمول نتونستم خودم را توجیه کنم که ای بابا عمرش را کرده بود و بالاخره همه یه روز می میرند. این بهانه ای شد برای فکر کردن به اینکه تنها چیزی که خداوند به عدالت بین همه بندگانش تقسیم کرده و هیچ ربطی به...
-
ترافیک
دوشنبه 2 آبانماه سال 1384 01:34
بابا این تهران و شهرهای اطرافش دیگه جای زندگی نیست ،هیچ برنامهریزی و قراری را نمیتوان سروقت حاضر شد . رنه دکارت که مردم ساعتشون را با اون تنظیم می کردند اگه تو تهران بود دیگه به دقیقی معروف نمیشد .تهران دقیقاْ به یه پارکینگ بزرگ تبدیل شده .ما فکر کردیم حالا که شهردار قبلی رئیس جمهور شده مشکل حل می شه،ولی ظاهراْ این...
-
سئوال بیپاسخ دوران بچگی
یکشنبه 1 آبانماه سال 1384 00:26
بلا تکلیفی و سر درگمی ناشی از مسائل هسته ای و مشخص نبودن الگوی توسعه اثر خود را در جزء جزء صنعت و اقتصاد و اجتماع بوجود آورده است . علی رغم اینکه هیچ تمایلی به نشان دادن این مسئله نداریم ظاهرا" ناگزیر از پذیرش و دیدن آثار آن هستیم . این امر تمام محیطهای صنعتی و اجتماعی را دچار بلاتکلیفی و سردر گمی کرده است . جلسه های...
-
منشور آزادی کوروش
شنبه 30 مهرماه سال 1384 09:08
اینک که به یاری مزدا، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سرگذاشته ام، اعلام می کنم که تاروزی که من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد، دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیردستان من، دین و آیین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم یا...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 مهرماه سال 1384 22:03
امروز داشتم فکر می کردم که اولین باری که به این نتیجه رسیدم که بعضی اوقات بنویسم چه زمانی بود ؟ درست حول و حوش زمان دیپلم و خواندن برای کنکور دانشگاه . یک سررسید داشتم که هر روز خاطرات و فکرهایی که در ذهنم بود را در آن می نوشتم ، این دفترچه هنگام دانشجویی تبدیل شد به دفتر ثبت مخارج روزانه و جمع آن در هر ماه و در شروع...
-
سلام
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1384 14:46
و این یک شروعی دیگر است . با یارانی دیگر . در محیطی امن تر از دگر جای . حرکت و شروعی دیگر تا کجا ...... بی سرانجام ، چون گمشده در مه ، چون تمام شبهای بی کسی ، چون فریاد در سکوت ، چون نگاه بیقرار ، چون بودن بی هویت . به دنبال یافتن ناکجا آباد ! باید دل به آب داد و تن به دریا زد . باید این سکون و سکوت سنگین را درهم ریخت...