قضاوت

بازی فوتبال این دوره جام جهانی هم معضلی شد علاوه بر بحران هسته‌ای وانرژی حاصل از اون یعنی حق مسلم ما. بی‌دلیل دلمون رو خوش کرده بودیم که یه بار هم تو دنیا اسم کشور ما بدون خبرهای مربوط به شورای امنیت، حقوق بشر، فلسطین و عراق و افغانستان و تروریست و ..... به گوش جهان برسه.

ظاهراً ملت ما براساس یک تصور قهرمانی جام جهانی را حق مسلم خود می‌دانست. توی این چند روز اینقدر تفسیر و قضاوت و ای کاش  در مورد فوتبال شنیدم که دیگه حالم از هرچیز گرد سیاه سفید و زمین سبز و گروه 11 نفری و یه سری توری و میله بهم میخوره .

شتابزدگی و دنبال قهرمان بودن و چشم امید به اونا بستن به قول خاتمی رئیس جمهور سابق بلای جامعه و باعث عدم پیشرفت و درک صحیح  ملت ما تو همه زمینه‌ها شده. با یه نیمه بازی خوب یکدفعه احساسی میشیم و خودمون رو تو فینال روبروی آرژانتین یا برزیل یا ایتالیا می‌بینیم و با یه نیمه بازی بد به زمین و زمان و قضاوقدر بدوبیراه میگیم وناله سر میدیم از نالایقی و بی‌برنامگی و بی‌مسئولیتی وبی‌کفایتی قهرمانان قبلی و مربیان و  ...... و صد افسوس می‌خوریم به از دست دادن فینال جام، این حق مسلم موروثی خودمون. راستی یه بار هم شده که مشکلات رو به گردن خودمون بندازیم و بصورت واقع گرایانه خودمون رو تجزیه تحلیل کنیم، که کی بودیم، کی هستیم، کی میخوایم بشیم. چقدر بازی تدارکاتی انجام دادیم، چقدر روی اخلاق و روح و روان تیم و پرورش روحیه تیمی کار کردیم وکلاً سرمایه گذاری هامون چی بوده که حالا اینقدر ازش توقع داریم. یه سری قهرمان داریم که درحرف نوکرمردم هستن و هر چی دارن از مردم،  از کوچه خاکی شروع کردن و خاک پای همه ایرانیها. امادرعمل هر چی شدن ناشی از استعداد و تلاش خودشون می‌دونن و چیزی که توهر دو تا بازی داد می‌زد: بی انگیزگی و بی تفاوتی و بی خیال راه رفتن  تو زمین و خونسردی کامل، یعنی  بی اعتنایی کامل به احساسات همین مردم .

همه چیزمون تو این مملکت سیاسی شده از یه طرف با تعصب کامل می‌خوایم  به تمام جهان علم صادر کنیم واز طرف دیگه  جزو کشورهای توسعه یافته و اثر گذار تو صنعت و اقتصاد جهان و واتیکان مسلمین جهان بشیم و تو زمینه ورزش هم تیم نمونه جهانی.

بابا چکار کردیم که می‌خواهیم به همه اینها تبدیل شیم ، کدوم ریاضت و سختی‌رو کشیدیم کدوم کشف علمی جهان رو انجام دادیم ، افتخارمون شده به دانشمندانی که تو آمریکا و اروپا کرسی دارن و تو ناسا و جاهای معروف دیگه کار می‌کنن. بابا اگه خیلی هنر داشتیم اینا رو تو کشورخودمون نگه می‌داشتیم نه اینکه اونا فقط اسمشون ایرانی باشه و سالی یه بار هم پاشون به ایران نرسه و ما هی پزشون رو بدیم که بله ما ملت باهوشی هستیم و شاهدش هم این همه دانشمند و.....

درهر صورت جام جهانی امسال هم گذشت تا چهار سال دیگه رفتن یا نرفتنمون به جام جهانی یه وجه اشتراک با هم داره و اون اینه که: اگه تونستیم بریم جام جهانی و اونجا موفق نبودیم و اگه نتونستیم که بریم، در هر دو صورت باید دنبال یکی بگردیم که مشکلاتمون رو به گردنش بندازیم . بریم و از همین حالا شروع کنیم شاید تا اون موقع یه مقصر دیگه هم پیدا کردیم .

  

پشتکار

چند سالی بود از دست خودم حسابی کلافه وعصبانی بودم. هرکاری رو خیلی خوب و پرانرژی شروع می‌‌کردم و بعد از مدت کوتاهی تمومش می‌کردم. هیچ مدلی هم حوصله و صبر برای رسیدن به هدفی رو نداشتم، نه انگیزه داشتم و نه برای کسی انگیزه ایجاد می کردم، اول سال کلی برنامه ریزی می‌کردم و تصمیم می‌گرفتم و بعدش بی‌خیال، خلاصه شده بودم مثل کدو. دوست داشتم سه سوت همه کارها ردیف بشه که نمی‌شد. کم کم این حس به تنفر از اراده خودم تبدیل شد. امسال تو سال جدید تصمیم گرفتم با خودم لجبازی کنم و این عادت رو عوضش کنم. اولش هم با ورزش شروع کردم ، یه چند سالی بود که تصمیم داشتم ورزش کنم که همیشه می رفتم وسایلش رو می‌خریدم و سه روز بعد......

الان یه چیزی حدود 2 ماهه که صبحها ساعت 5 صبح یعنی قبل از نانوائیها و کله پزیها از خواب بیدار میشم، لباس ورزش پوشیده سوار ماشین میشم و میام شرکت و یه چیزی حدود یکساعت وربع  ورزش و نرمش کامل. خیلی از دست خودم حال کردم سر کار هم حسابی سر حال و شادابم.فقط یه مشکل وجود داره و اون هم اینه که  شبها زود میخوابم، ایندفعه شدم مثل مرغها که تا هوا تاریک میشه میرن لونه و میخوابن. این مسئله باعث شد که کمترفکر نوشتن اینجا باشم. حالا  تصمیم گرفتم مثل این ورزش کردن  با سایر مسائل برخورد کنم که ظاهراً به امتحان کردنش می‌ارزه. تو محیط کار هم جدی و شاداب باشم و این حس رو به دیگرون انتقال بدم که اینم بد نبوده خیلی بهتر از گذشته شدم.

به نظر من شما هم امتحان کنید ضرری نداره.