انگلیسی

داستان زبان انگلیسی خوندن ما ایرانیها هم حکایت عجیبی است. اول که می‌ریم مدرسه هنوز الفبای فارسی را شروع نکرده یه کتاب عربی هم به ما می‌دن چون طبق سیاست رسمی آموزشی کشور آموزش زبان عربی از مهد کودک تا دانشگاه ازداشتن نون شب هم واجبتره. برای اینکه باید با زبان مذهب و قرآن آشنا بشیم تا عاقبت بخیرشیم مگه ما مسلمون نیستیم ( بر منکرش لعنت ). شروع دوره راهنمایی هم مصادف میشه با آموزش یه زبان دیگه که اونم سرسری تو مدرسه یاد می‌دن برای اینکه مثلاً فرهنگ غنی ایرانی را به بقیه معرفی کنیم و دینمون رو برای کفار خدا نشناس و بی ایمان تبلیغ کنیم. تا اینجا قضیه تو فکرمون اینه که بابا زبون خارجی اولی رو یاد می گیریم تا آخرت خودمون رو آباد کنیم و زبون دوم را برای عاقبت بخیر کردن بقیه مردم، حالا به اینکه چقدر عمقی یاد می‌دن و چه اثری تو زندگی دنیامون داره بگذریم .

دبیرستان که تموم میشه و با هزارتا نذر و صلوات میریم دانشگاه تازه می‌فهمیم ای بابا اون زبون خارجی اول را بی خیال چون این دفعه نه بدرد دنیامون میخوره نه بدرد آخرتمون و حسرت از یه عمر صرف و نحو خوندن  که زوری دوست داشتن تو ذهنمون کنن بابا فارسی و عربی ریشه مشترک دارن و ما باید صرف کردن ضرب ،ضربا ، ضربوا و..... را بلد باشیم تا اصلاً بتونیم زندگی کنیم و تازه کاملترین زبون دنیا رو یاد بگیریم.بزرگتر که میشیم می فهمیم درسته اسلام و مسلمانها مشوق علم بودن ولی حسرت و درد و دریغ از یه کتاب یا مقاله علمی  بزبون عربی  و ای دریغ و افسوس که  زبون خارجی دوم را که برای دیگرون یاد می گرفتیم بلد بودنش از هر چیزی تو زندگی واجبتره. چون این زبون رسمی دنیاست و همه جهان مثل دلار اونو به رسمیت می شناسن و تازه یه ایرانی و حتی عرب اگه بخواد یه کتاب یا مقاله معروف بنویسه و تو جهان منتشرکنه باید به این زبون بنویسه. بعد آدم وقتی تو خیابون میاد می‌بینه همه رفتن تو فکر دنیا و هیچکس آموزشگاه زبان عربی تاسیس نمی‌کنه و تا دلت بخواد آموزشگاه زبان انگلیسی و تدریس خصوصی و نیمه خصوصی و عمومی و...... من که تا به این سن و سال رسیدم و با داشتن اینهمه رفیق اعم از کارگر و عمله و دکتر و مهندس  تا حالا ندیدم هیچکس سیاست رسمی آموزشی کشور رو دنبال کنه و عربی یاد بگیره. امروز داشتم به این فکر می‌کردم که استعمارهر جایی که رفت و غارت کرد یه چیز براشون گذاشت یه جا فرهنگ نظم وترتیبش، مثلاً برای عربهای حاشیه خلیج فارس که وقتی آدم میره ازایرانی بودن وخر تو خر و بی نظم بودن  کشورش خجالت میکشه و یه جا زبونش رو مثلاً برای همین هندیها، که از برکت  زبان انگلیسی شده قطب نرم افزار جهان و دومین صادر کننده نرم افزار، اماتو طول تاریخ همه ما رو استثمار کردن و آخرش چیزی بهمون ندادن که هیچ، تازه باعث شدن خودمون رو هم گم کنیم.

القصه من بعد از تموم شدن دانشگاه و چند سال کار و چند تا مسافرت برای سومین بار به این نتیجه رسیدم که باید دوباره برم زبان انگلیسی بخونم و دیگه حسرت عمر تلف شده را نخورم و شروع کردم شما هم  تا دیر نشده شروع کنید که با دونستن این زبون هم دنیا رو دارید وهم آخرت را.        

نظرات 2 + ارسال نظر
حمید شنبه 12 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:34 http://www.theartofdriving.persianblog.com

مسئله اینه که همه کارهای ما بخصوص در نظام آموزشی فقط شده حفظ کردن، از بالا تا پایین یاد گرفته ایم چیزهایی را برای اینکه باید یاد بگیریم، یاد می گیریم، بدون آنکه کاربری آن را در زندگیمان احساس کنیم، زبان عربی یا انگلیسی و هر کوفت و زهر مار دیگه فی نفسه هیچ ارزشی نداره، اگر نتوانی استفاده کنی، ما تو زبان فارسی خودمان بعد از این همه دستور زبان مشکل داریم، حالا زبان عربی و انگلیسی که پیشکش!

راز یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:39 http://greatmemorial.blogspot.com

سلام.منم با اینکه یه دوره کامل زبان انگلیسی خوندم دوباره باید برم کلاس چون خیلی چیزا یادم رفته.موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد