سلام

و این یک شروعی دیگر است . با یارانی دیگر . در محیطی امن تر از دگر جای . حرکت و شروعی دیگر تا کجا ...... بی سرانجام ، چون گمشده در مه ، چون تمام شبهای بی کسی ، چون فریاد در سکوت ، چون نگاه بیقرار ، چون بودن بی هویت . به دنبال یافتن ناکجا آباد !
باید دل به آب داد و تن به دریا زد . باید این سکون و سکوت سنگین را درهم ریخت . باید با هم شد . باید با هم رفت . دل خوش سیری چند ؟ پشت دریا شهری است ...... میروم ، می آیم تا فردا .

نظرات 1 + ارسال نظر
دیوانه مهتاب چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 15:09 http://org.blogsky.com

وبلاگم نفس های آخرش را می کشد ! شروع تازه ات را تبریک می گویم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد