دلتنگی

تا حالا شده که ندونید باید چکار کنید و حتی از زندگیتون چی می‌خواهید؟ هی برید سراغ کتابهای روانشناسی و هی زندگی خودتون را ببرید تو اون قالبها و سعی کنید همیشه نیمه پر لیوان را ببینید و زاویه دیدخودتون را به زندگی عوض کنید و یکی دو روزی حالتون خوب باشه و بعد دوباره همون احساس قبلی با شدت بیشتر سراغتون بیاد؟

بعد چند سال از تموم شدن دانشگاه و قاطی بازار کار شدن، با یه نگاه به دور و برخودم دیدم که دوستام یا رفتن خارج یا دارن مراحل آخر مهاجرت را طی می‌کنن و یا دسته سوم درست عین خودم به نهیلیسم و پوچی کامل رسیدن. هر موقع تو دانشگاه و جمعهای خودمونی صحبت می‌کردیم همش سعی می‌کردم که اونها را قانع کنم که تو این کشور موندن و سعی در درست کردنش بهتر از فرار به اسم مهاجرت است، هی می‌گفتم که بابا ما با این فرهنگ بزرگ شدیم ، ما مردم شرقی با فرهنگ اونا غریبه هستیم و چیزهای زیادی برای موندن تو این کشور و دوست داشتنش وجود داره و تازه نشونه های تغییر و منطقی فکر کردن بعد ازتموم شدن جنگ تو دولتمردان بوجود اومده و داره درست میشه این اصلاح یه پدیده ناگهانی و یه شبه نیست ما باید صبر کنیم و منتظر باشیم و......

حالا که فکر می‌کنم می‌بینم که همش فکر بیخودی بود، اونایی که برای تموم مردم جهان برنامه دارن و کلی متفکر تو سازمانهاشون جمع کردن برنامه  کشور ما را هم اینجوری نوشتن که فکر کنیم داریم جهان را تغییر می‌دیم و استکبار جهانی را نابود می‌کنیم و هر روز داره فرهنگمون و افتخار به ایرانی بودنمون سیر صعودی طی می‌کنه و این اواخر هم زمینه ظهور را فراهم می‌کنیم و  راه سعادت را ما پیدا کردیم و همه مردم جهان دارن اشتباه می‌کنن و .......

یه احساس ناامیدی و سرخوردگی  که به اذعان همه روانشناسها خیلی خطرناکه تو تموم مردم بوجود اومده. به نسل جدید که نگاه می‌کنی می‌بینی به برکت ماهواره و اینترنت و سایر وسایل دهکده جهانی خیلی زودتر به وضعیت ما دچار شده اند. چند روزه فکر می‌کنم ساختار جامعه و عملکرد مسئولین ما طوری ساخته و برنامه ریزی شده که آگاهانه این وضعیت تشدید بشه، یه روز به بهانه رانندگی و یه روز مراجعه به ادارات و بیمارستانها ( خدا قسمت کسی نکنه ) یه روز دیدن جنازه ها و کشته های ناشی از تصادفات جاده ای و یه روز انفجار قطار و یه روز سقوط هواپیما و.....

 خارج کشور که میری می‌بینی که وضع مالی مردمشون از ماها معمولا خرابتره ولی آرامش عجیبی دارن و با این بدبختیشون از زندگیشون دارن کاملاً لذت می‌برن، مردم ژاپن و مالزی و چین و هند و دبی و عربستان  اکثراً از ما بدبختر هستن ولی خیلی با آرامش و خیال راحت زندگی می‌کنن، اونوقت ما همه چی داریم و اصلی ترین چیز زندگی را نداریم ...

 

نه چی گفتم باید مثبت فکر کرد باید موند وساخت و امیدوار بود کلمه قسمت و پیشونی نوشت را برای همین روزها  تو فرهنگ ما گذاشتن دیگه.

نظرات 3 + ارسال نظر
راز شنبه 26 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:16 http://greatmemorial.blogspot.com

سلام. می بینم که بالاخره بعد از مدت زیادی دوباره نوشتی!!! محسن جان! همونطوری که قبلاْ هم بهت گفتم کوچکترین امیدی به اصلاح نیست. تو مملکتی که مردم میرن به خاطر یه مشت حرف و شعار پوچ و تو خالی ۱۷میلیون رای می دن یا هرچی خرافات به خوردشون میدن قبول می کنن دیگه چه اصلاحی چه کشکی؟ خلایق آنچه لایق. موفق باشی.

حسام پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:04

با با ما رو کشتی که.......

مریم پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 22:01 http://hibernate.persianblog.com

:( یعنی منم که از انی فکر ها میکنم در آینده به پوچی میرسم :(( نمیخواهم باور کنم !

مطمئن باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد