امروز دیگه غیبت صغری من هم تموم شد . دوران پرتنشی بود، کلی درگیری فکری و کاری و …. داشتم، البته وبلاگگردی فراموش نشده بود. یه چیز که خیلی تو این دوران غیبت حال میداد این بود که وقتی میلم رو باز میکردم و میدیدم کسی سراغم رو گرفته کلی ذوق میکردم. دوباره از امروز شروع به نوشتن میکنم، البته امروز دارم میرم نمایشگاه بیناللملی برای بازدید سازندگان قطعات خودرو. اتفاقات جالبی هم تو این مدت برام افتاد که فکر میکنم سوژههای خوبی برای نوشتن باشه.
ممنون از همه احوالپرسیتون، فعلاْ….
حالا کی میری تو غیبت کبری؟! ;))
سلام محسن جان
خیلی خوش حال شدم که آپ کردی ...
انشاالله دیگه دچار غیبت نشی ... اگه این صغری بود پس کبری رو ...
:-) من که این مدت اینجا کمی تا قسمتی گم کرده بودم ( blogspot میزدم ) اما خوب مثل اینکه تو این مدت پستی رو از دست ندادم. ( از خدا وقت حسابی میخواهم که یه دستی به کامنت های وبلاگم بکشم !!! )
فکر کنم کبری شروع شد !
دقیقاْ همون شد : کبری اش شروع شد :)
ای بابا محسن جونم کجا رفتی ؟ باز که رفتی تو غیبت !!!
خیلی درگیر زندگی شده هااااااااااا
سلام
به خاطر انتخاب شعر بسیار زیبا ؛ بهت تبریک می گم .
موفق باشی
دوست گرامی ....از نوشته هات لذت بردم و شما رو در پیوند هام ثبت کردم.......باشد که کلبه ی اینجانب مقبول افتد......
اولش صغرا بود و گویا کبرا هم شروع شده...