اصول اخلاقی

 

یکی از چیزایی که یه مدت ذهن تموم خلق‌الله رو مشغول کرده بود و یه‌جوری همه رو سرکار گذاشته بود، این فیلم زهرا امیر ابراهیمی یا دختر شوکت بود، که کم کم داره موجش فروکش میکنه، البته داره خبرهای دیگه‌ای برای بعضی دیگه مطرح میشه. من اولین‌بار از طریق یه دوست که پیغام آفلاین گذاشته بود تو یه روز جمعه غروب فهمیدم و شوکه شدم فردا هم که شرکت اومدم دیدم خبر مثل تغییر مدیرعامل تو شرکت پیچیده و همه دارن راجع به اون صحبت میکنن.

یه سری بحث حریم شخصی رو مطرح میکردن و به نظرشون کار درستی نبوده ولی اگه فیلم رو ندیده بودن شدیداً ابراز علاقه میکردن که اونو ببینن. آدم هنگ میکرد که به استدلالشون توجه کنه یا اشتیاقشون.

یه سری هم ناراحت نحوه اطلاع‌رسانی بودن که همه رو گیج کرده بود، یه روز میگفتن طرف شبیه این بوده روز بعد میگفتن هنرپیشه به دادسرا احضار و 4 ساعت بازجویی شده. یه دسته هم انگار یه موضوع جدید پیدا کرده بودن برای اینکه یه زمان کوتاه هم شده حس افلاطون و سقراط بودن رو تجربه کنن و شروع میکردن در مورد آزادی اعمال هر انسان و مربوط بودن اونا به خود شخص و احترام به شخصیت افراد و ... نطق میکردن.

تو این وسطها خلاقیت و هوش ایرانی هم جنبه‌ای از توان خود را نشان داد و خبر اون آدمی که جلوی ایران خودرو(جائی که حدود 12000 کارگر و کارمند برای سوار شدن به سرویس چندبار در روز از اونجا رد میشن)  4000 تا سی‌دی خام را به جای فیلم زهره  تو یه روز فروخت و کلی پول رو تو یه روز به جیب زد دهن به دهن نقل میشد.

 

از همه اینا که بگذریم، یه چیز مشترک که تو تموم افراد بود و میشد از لابلای صحبتشون فهمید این بود که تموم جنسهای مذکر حسرت میخوردن که چرا جای اون آقاهه نیستن. شاید اینجا یه کم سبقت غیرمجاز گرفتم ولی واقعاً اینطوری بود. بعد از کلی بحث سنگین فلسفی و ادا و اصول، بعنوان جمعبندی و حسن ختام مطرح میشد: که حالا ازحق نگذریم،  این بنده خدا عجب هیکلٍ .... داشت وحسرت رو میشد تو چشمشون دید که خوش بحال اون آقاهه و کاشکی ما جای اون بودیم. در مورد جنس محترم مونث اظهارنظر نمیکنم چون در این رابطه با اونا صحبتی نداشتم، فقط یه دونفری بودن که این عمل رو حق طبیعی خانوم میدونستن و از پخش‌شدن این سی‌دی اظهار ناراحتی شدید میکردن،  که البته به جای خود قبل احترام و درست است.  

 

این حالت رو نمیدونم چی میشه اسمش رو گذاشت ولی تو همه موارد منفی تو جامعه ایجاد شده. مثلاً وقتی خبر اختلاس چند میلیاردی یا دزدی اموال عمومی یا رشوه کلان و اینجور چیزاها تو جامعه پخش میشه، هیچکس نگران ایجاد نابسامانی اقتصادی، ایجاد بحران مالی، نا امنی و خراب شدن جو اعتماد و بی‌توجهی به ارزشهای اخلاقی نیست، و اگه اظهار گله یا شکایتی میشه اینه که چرا این اختلاسها رو اونا نمیتونن انجام بدن یا رشوهها رو بگیرن. اگه یه زمانی کسی به اونا زور میگه، این زور گفتن عمل بدی نیست، این بده که چرا اونا نمیتونن به بقیه زور بگن. یعنی بد بودن ذات کار و قبح و زشتی اون از بین رفته.

 

اینها همه نشون میده که یه مشکلات خاصی تو فرهنگ ما بوجود اومده که حل کردن اونا کلی زمان میبره، شاید اصلاً هم قابل حل نباشه. باید منتظر بود و دید.

 

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 22:30 http://hibernate.persianblog.com

این تیکه هوش ایرانی اش خیلی جالب بود ! جداْ فکر خوبی بوده!!!!

روزهای بی خاطره یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 23:03 http://greatmemorial.blogspot.com

مشکل اصلی اینجاست که اینطور مسایل تو جامعه ما تابوست که بیشتر هم از عرف و سنتمون ناشی میشه تا از دین! این هیاهوی ایجاد شده تنها دلیلش اینه که جامعه نسبت به مسایل جنسی حریصه، یعنی به اون چیزی که از اون منع شده و این کاملا طبیعیه!

k1 یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 23:31 http://www.k1-online.com/

حالا تکلیف یه آدمی مثل من که افتاده این سر دنیا و هنوز اون فیلم و قد و بالا و هیکل رو ندیده چیه؟!

کاپیتان بدون هواپیما چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 05:17 http://capitanhos.persianblog.com

حل میشه ... نگران نباش ... انشا الله تو ۱۰۰ سال آینده حل میشه ... خلاصه این روزا خیلی باید احتیاط کرد آخه یهو میبینی که یه فیلمی تو بازاره بعد نگاه میکنی میبینی این که خودتی !!! (((شوخی کردم ما منظورم ایرانی جماعته اینکاره نیستیم )))

انجل سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:53 http://www.tologhorob.blogfa.com

سلام ای این آخر کلام حرف دل منو زدی خداییش به این جور چیزا ما ها مثل ندید بدیدها گیر می دیم ولی چیزهای مهم اطرافمون رو نمی بینیم . و دقیقا همه کم یا زیاد دوست دارن یه جوری استفاده خودشونو ببرن.

کاپیتان بدون هواپیما جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 19:20 http://capitanhos.persianblog.com

کجایی محسن جان ؟
بخدا من مرتب بهت سر میزنم ولی خیلی وقته آپ نکردی دلم واست قد یه گنجشک شده ... بنویس و دلمونو شاد کن ...

کاپیتان بدون هواپیما چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 20:06 http://capitanhos.persianblog.com

سلام به دوست قدیمی آقا محسن
آقا فهمیدی که من از مکان مقدس پرشین بلاگ بار کردم رفتم بلاگر ؟‌
خلاصه هر از جند وقتی من اسم صبقت غیر مجاز و میبینم میگم بدون دعوت یه سری برن خونشون ... ولی نیستی داداش من !!! اگه بار کردی از اینجا بگو ... منتظرتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد